Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-05-06@03:56:23 GMT

ازدواج به سبک شهید زین الدین:مگر پاسداری هم شد شغل؟

تاریخ انتشار: ۱ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۷۰۶۳۶۵

ازدواج به سبک شهید زین الدین:مگر پاسداری هم شد شغل؟

این منیر از همان اول می گفت من می خواهم به آدم ساده شوهر کنم. آخرش هم این کار را کرد. رفت به یک پاسدار شوهر کرد. مگر پاسداری هم شد شغل؟ - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اولین روز از ماه ذی الحجه مقارن است با سالروز ازدواج مبارک حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) که به عنوان روز ازدواج نامگذاری شده است و روز فرخنده برای افرادی است که زندگی خود را با خاطره ای زیبا از اهل بیت(ع) آغاز می‌کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  مرور ازدواج بزرگان که الگوهای معرفتی هستند، لازمه کسانیست که به دنبال یک پیوند الهی هستند. از جمله سیری در زندگی مشترک فرماندهان دفاع مقدس و شهدای بزرگی که سلوکشان جهادی با نگاه ساده زیستی بود.

مهدی زین‌الدین در سال 1338 به دنیا آمد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی جزو اولین کسانی بود که جذب جهادسازندگی شد و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم، به این نهاد پیوست. با آغاز جنگ تحمیلی، او به همراه یک گروه 100 نفره خود را به جبهه رساند. پس از مدتی مسئول شناسایی یگانهای رزمی شد و بعد از آن نیز مسئول اطلاعات - عملیات سپاه دزفول و سوسنگرد.

زین‌الدین در عملیات بیت‌المقدس مسئولیت اطلاعات - عملیات قرارگاه نصر را برعهده داشت. در عملیات رمضان به عنوان فرمانده تیپ علی‌بن ابیطالب(ع) - که بعدها به لشکر تبدیل شد - انتخاب شد. در عملیات رمضان، تیپ علی‌بن ابیطالب(ع) جزو یگانهای مانوری و خط‌شکن بود و با قدرت فرماندهی و هدایت وی به لشکر تبدیل شد. در آبان سال 1363 مهدی زین‌الدین به همراه برادرش مجید (که مسئول اطلاعات و عملیات تیپ 2 لشکر علی‌بن ابیطالب(ع) بود) جهت شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت حرکت می‌کنند که با گروه‌های مسلح جدایی‌طلب درگیر شده و به شهادت رسیدند.

منیره ارمغان همسر شهید مهدی زین الدین در نیمه پنهان ماه به روایت همسر شهید از ماجرای ازدواج خود با فرمانده محجوب رزمندگان قم نیز می گوید. بخشی از این روایت در ادامه می آید:

از همان کلاسهای حزب پاسدارها برای ما موجوداتی از دنیای دیگر بودند. برای ما حکم قهرمان داشتند. حالا یکی از همانها به خواستگاری ام آمده بود. جلسه اول توانستم دزدکی نگاهش کنم. مخصوصاً که او هم سرش را زیر انداخته بود. با همان لباس فرم سپاه آمده بود. خیلی مرتب و تمیز بود. فهمیدم که باید در زندگیاش ادم منظم و دقیقی باشد. از چهره گشاده اش هم می‌شد حدس زد شوخ است. از سوالاتی که می پرسید، فهمیدم آدم ریزبینی است و همه جنبه‌های زندگی را می بیند.

از جایش بلند شد و سلام و احوالپرسی کرد. با چند متر فاصله کنارش نشستم. هر دو سرمان را زیر انداخته بودیم. بعد از سلام و علیک، اول همان حرفی را گفت که خانواده اش قبلا گفته بودند. گفت: «برنامه من این نیست که از جبهه برگردم. حتی ممکن است بعد از این جنگ بروم فلسطین یا هر جای دیگر که جنگ حق علیه باطل باشد» و بعد از هر دری حرف می زد. گفت: «به نظر شما اصلا لازم است خانم ها خیاطی بلد باشند؟» حتی حرف به اینجا کشید که بچه داری برای زن مهمتر است یا بهتر است برود بیرون سرکار.

این را هم گفت که: «من به دلیل مجروحیت یکی از پاهایم مشکل دارد و اگر کسی دقت کند معلوم است که روی زمین کشیده می شود. لازم بود که این نکته را حتماً بگویم. کم کم ترسم ریخت بعد از این که حرف های او تمام شد برای اینکه حرفی زده باشم گفتم: «شما می دانید که من فقط دو سال از شما کوچکترم؟ مشکلی با این قضیه ندارید؟» گفت: «من همه چیز شما را از پسر عمه هایتان پرسیده ام و می دانم. مشکلی هم با سن شما ندارم. حتی قیافه هم آنقدر مهم نیست که بتواند سرنوشتمان را رقم بزند.»

حرف هایمان در یک جلسه تمام نشد. قرار شد یک بار دیگر هم بیاید. دو روز بعد با همان لباس سپاه آمد. صحبتهای جلسه دوم کوتاه تر بود. نیم ساعت بیشتر نشد. اینکه چه جوری باید خانه بگیریم، مدت عقد، مهریه و این چیزها. آقا مهدی موافق مراسم گرفتن نبود. میگفت: «من اصلا وقت ندارم و الان هم موقعیت جنگ اجازه نمیدهد که مراسم بگیریم.» گمانم زمان عملیات رمضان بود. حالا که دلم گواهی میداد این آدم می تواند مرد زندگیم باشد، بقیه چیزها فرع قضیه بود.

مادرم میگفت: «چطور میشود دو هفته منیر را بگذارید و بروید جبهه؟» مهدی میگفت: «حاج خانم ما سرباز امام زمانیم. صلوات بفرستید.» همه چیز حل می‌شد. مادرم می خندید و صلوات می فرستاد. داماد به دلش نشسته بود. کارها سریع و آسان پیش می‌رفت. من و آقا مهدی و خواهرشان با هم رفتیم برای من یک حلقه طلا خریدیم 900 تومان. که شد تنها خرید ازدواجمان. حلقه او هم انگشتر عقیقی بود که پدرم خریده بود. رفتیم به منزل آیت الله راستی و با مهریه یک جلد قرآن و 14 سکه طلا عقد کردیم. مراسمی در کار نبود. لباس عقدم را هم خواهرم آورد.

بعد از عقد رفتیم حرم زیارت کردیم و رفتیم گلزارشهدا سر مزار دوستان شهیدش. یادم نمی آید حرفی راجع به خودمان زده باشیم. یا سرمان را بالا آورده باشیم تا همدیگر را نگاه کنیم. بالای مزار آیت‌الله مدنی گفت: «من خیلی به ایشان مدیونم. خرم آباد که بودیم خیلی از ایشان چیزی یاد گرفتم.» آن شب یک مهمانی کوچک خانوادگی برای آشنایی دو فامیل بود. برای من آن روزها بهترین روزهای زندگیم بود. فردای همان روزی که عقد کردیم او رفت جبهه. دو ماه و نیم عقد کرده در خانه پدرم ماندم.

یکی از دوستان هم دبیرستانیام که دانشگاه قبول شده بود، به مادرم گفته بود: «این منیر از همان اول میگفت من می خواهم به آدم ساده شوهر کنم. آخرش هم این کار را کرد. رفت به یک پاسدار شوهر کرد.» گفته بود: «مگر پاسداری هم شد شغل؟» من هم برایش پیغام فرستادم: «اینها با خدا معامله کرده اند و چی بهتر از این؟»  از اینکه مراسم نگرفتیم خوشحال بودم. در ذهنم نبود که مثلاً با یک آدم شیک و آنچنانی ازدواج کنم. دوست داشتم ازدواجم رنگ ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) داشته باشد.

روایت زنانی که در قبال جنگ احساس مسئولیت کردند

همان سالی که خردادش عقد کرده بودیم رفتیم اهواز. مادرم آنقدر از رفتن بدون تشریفات و عروسی من ناراحت بود که تا چند روز لب به غذا نزده بود. اثاثمان را ریخته بودیم توی یک تویوتای لندکروز. همه اثاث ما نصف جای بار وانت را هم نمیگرفت. خودمان هم نشستیم جلو؛ من و مهدی و خواهرش. شب اول که رسیدیم، وارد خانه ای شدیم که تقریباً هیچ چیز نداشت. توی آن گرمایی که به آن عادت نداشتم حتی کولری هم برای خنک کردن نبود. شب که خواستیم بخوابیم، دیدیم تشک نداریم. از همسایه طبقه پایین گرفتیم. با خواهر آقا مهدی می‌گفتیم مگر توی این گرما میشود زندگی کرد؟ ولی باید می شد. چون اگرچه او مرا انتخاب کرده بود ولی این یکی دیگر تصمیم خودم بود که همراه او به اهواز بیایم. مدتی بعد یکسری از لوازم ضروری دیگر را خریدیدم.

انتهای پیام/

R1013186/P/S4,38/CT7 واژه های کاربردی مرتبط دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس بیشتر بخوانید... مادر شهیدان زین الدین: شهادت سردار سلیمانی داغ شهادت فرزندانم را تازه کرد یادداشت| او را «شهید زین الدین» صدا می‌کردیم... +تصاویر قیمت ارز و طلا لیگ ایران و جهان بیشتر بخوانید... مادر شهیدان زین الدین: شهادت سردار سلیمانی داغ شهادت فرزندانم را تازه کرد یادداشت| او را «شهید زین الدین» صدا می‌کردیم... +تصاویر واژه های کاربردی مرتبط دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی ۱ نگاهی به زندگی یک زوج آسمانی در "هلهله فرشته‌ها" ۲ خودروهای «دی‌کاپریو» و «برد پیت» در «روزی روزگاری در هالیوود» به مزایده گذاشته می‌شود ۳ اعمال و فضائل شب و روز دهه اول ذی‌الحجه در بیان میرزا جواد ملکی تبریزی/ پاک‌ترین دهه سال ۴ خاطرات شهیدی که تنها دارایی‌اش یک دست لباس سبز پاسداری بود ۵ اخبار کوتاه سینما | از حذف هری پاتر در HBO تا تولید سریال «بچه زرنگ» ۶ ماجرای ماموریت ستاد فرماندهی عملیات ویژه آمریکا در آبهای خلیج فارس ۷ مدیر عامل مؤسسه هنرمندان پیشکسوت به دیدار جمشید هاشم‌پور رفت ۸ شبکه نمایش خانگی چگونه از تلویزیون سبقت گرفت؟ مهمترین اخبار فرهنگی سهراب پورناظری: پیشبرندگان سیاست‌های جدایی طلبانه انگلیس، امریکا و اسرائیل نباشیم سینمای بعد از پیروزی انقلاب در خلق «قهرمان» موفق بود ازدواج به سبک شهید زین الدین:مگر پاسداری هم شد شغل؟ از غائله کردستان تا کوچه‌های تهران با «ماه من تارا»/ اثر جدید معراجی‌پور در آستانه انتشار مهمترین اخبار تسنیم دستاوردی جدید از متخصصان دریایی ایران/ ‌رادارهای پرقدرت سامانه کنترل دریایی ‌بومی‌سازی شد لاوروف: پوتین هرگز نگفته به حضور ایران در سوریه نیازی نیست افزایش صادرات محصولات کشاورزی ایران به عراق/ رایزنی‌ برای برداشتن ممنوعیت صادرات ۲۲ محصول به خارج از کشور شمخانی در دیدار با نخست وزیر عراق: ریشه اصلی ناامنی در منطقه و عراق حضور نامشروع آمریکا است صادرات بیش از ۳۷ تن زعفران ایرانی در سه ماه/تولید ۹۴ درصد کل زعفران دنیا در کشور درباره ما ارتباط با ما آرشیو اخبار پیوندها بازار پربیننده‌ترین اخبار قیمت ارز و طلا لیگ ایران و جهان ما را دنبال کنید: RSS اینستاگرام توییتر فیسبوک   آپارات   بیسفون   سروش   ویسپی   آی‌گپ
All Content by Tasnim News Agency is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License.

منبع: تسنیم

کلیدواژه: دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس شهید زین الدین دفاع مقدس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۰۶۳۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تشییع شهید گمنام عملیات خیبر در پارک فناوری نفت باقرشهر

آئین تشییع شهید گمنام ۸ سال دفاع مقدس صبح امروز همزمان با روز شهادت امام جعفر صادق (ع) در پارک فناوری و نوآوری صنعت نفت با حضور پرشور مردم شهیدپرور باقرشهر برگزار و پیکر این شهید گمنام در پارک فناوری و نوآوری صنعت نفت به خاک سپرده شد. به اشتراک بگذارید: https://tn.ai/3079680 درباره ما ارتباط با ما آرشیو اخبار ؛ جدیدترین اخبار لحظه به لحظه امروز پیوندها بازار پربیننده‌ترین اخبار قیمت ارز و طلا لیگ ایران و جهان ما را دنبال کنید: RSS تلگرام اینستاگرام توییتر   آپارات   سروش   آی‌گپ   گپ   بله   روبیکا   ایتا
All Content by Tasnim News Agency is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License.

دیگر خبرها

  • عملیات وعده صادق جهانیان را نسبت به مسئله غزه بیدار کرد
  • برپایی یادواره شهید شاخص شهرستان کوار
  • آغاز عملیات دیوارکشی اطراف آرامستان شیخ شهاب‌الدین (آزادان)
  •  40 سال چشم به راهی
  • پاسداری از خون و راه شهدا، رسالت همگانی
  • تشییع شهید گمنام عملیات خیبر در پارک فناوری نفت باقرشهر
  • کنایه تند وزیر به آمران حجاب :هل الدین الا البغض
  • تشییع پیکر شهید محمد مهدی فانی در بشرویه خراسان جنوبی
  • کنایه تند ضرغامی به برخورد آمران حجاب
  • تشییع پیکر شهید محمد مهدی فانی بعد از ۴۰ سال