گفتگو با همرزمان شهید؛ زینالدین فرمانده بحران ها
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۷۹۸۲۷
همرزم شهید زینالدین گفت: فرماندهان دفاع مقدس با اعتقاد خاصی که به خدمت به اسلام و ولایت داشتند به چیزی جز پیروزی فکر نمیکردند، بنابراین خود را با همه شرایط و بحرانهایی که به وجود میآمد، وفق میدادند و در تلاطم مشکلات و بمباران و زیر شدیدترین پاتکهای دشمن جلو میرفتند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیار آفتاب؛ شهید مهدی زینالدین یکی از فرماندهان نامآشنای دوران دفاع مقدس که با رشادتهای خاص خود توانست در سن کم فرماندهی تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب را که بعداً به لشکر تبدیل شد به عهده بگیرد، بعد از چند سال حضور دلیرانه در جبهه سرانجام در ۲۷ آبان ۱۳۶۳ به همراه برادرش مجید زینالدین دعوت حق را لبیک گفت و به خیل شهیدان پیوست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رزمندگان استان مرکزی بهواسطه حضور در لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب از نیروهای تحت امر این فرمانده جوان اما باتجربه بودند و خاطرههای زیادی از رشادتهای این بزرگوار دارند.
عبدالرضا مالکی یکی از هم استانیهای ماست که مدت زیادی در معیت این شهید بزرگوار در جبهه حضورداشته و خاطرات شنیدنی بسیاری از ایشان دارد.
به مناسبت سالروز آسمانی شدن شهید مهدی زینالدین و بهعنوان گرامیداشت یاد و خاطره ایشان در استان مرکزی دیار آفتاب؛ با عبدالرضا مالکی گفتگو کرد.
مالکی که در عملیات رمضان، محرم، خیبر، والفجر۵ و... همرزم شهید بود شخصیت شهید بزرگوار مهدی زینالدین را بهگونهای توصیف میکند که لازم است ساعتها درباره شخصیت والای ایشان بشنویم و بنویسیم.
وی با اشاره به اینکه اکثر پاسداران آن زمان مانند شهید همت، خرازی، باکری و... ویژگیهای خاصی داشتند که در مقطعی بهعنوان پشتوانه نظام و جمهوری اسلامی ظاهر شدند و توانستند جنگ را ادامه دهند، گفت: چندین سال همنشینی با مهدی زینالدین و همراهی ایشان در عملیات گوناگون من را با ویژگیهای خاص ایشان آشنا کرد.
همرزم شهید بیان کرد: اخلاص عمل، بیآلایشی و بیتکبر بودن اولین ویژگیای بود که در ایشان به چشم میخورد، در جمع بسیجیان حاضر میشد، با آنها غذا میخورد، نماز جماعت میخواند، والیبال و فوتبال بازی میکرد و ارتباط صمیمانهای با نیروهای تحت فرمان خود برقرار میکرد.
این همرزم شهید شجاعت را عنصر دیگر وجودی شهید زینالدین عنوان کرد و گفت: در زمان فرماندهی لشکر در عین شجاعت، فهیم و مدبر بود، شهید زینالدین در بدترین شرایط عملیات خود را به نوک پیکان عملیات میرسانید و بافکر و مدیریت خود وضعیت را پیش میبرد.
مالکی، شهید زینالدین را بسیار مقید به مسائل فرماندهی و اطاعت از مقام بالاتر دانست و گفت: این شهید عزیز همه مواردی که ابلاغ میشد با تمام توان خود اجرا میکرد.
وی عشق مهدی زینالدین را به امام خمینی(ره) بسیار عجیب توصیف کرد و افزود: امام خمینی(ره) را بسیار دوست داشت و فدایی ولایت بود.
همرزم شهید مهدی زینالدین تیزهوشی و ذکاوت او را دلیل مهمی بر انتخاب ایشان بهعنوان فرمانده لشکر دانست و گفت: زینالدین حتی قبل از فرماندهی بسیار هوشیار و تیزبین بود و این مورد مسئله مهمی برای شناخته شدن او و انتخابش بهعنوان فرمانده بود.
به گفته مالکی فرماندهان دفاع مقدس با اعتقاد خاصی که به خدمت به اسلام و ولایت داشتند به چیزی جز پیروزی فکر نمیکردند، بنابراین خود را با همه شرایط و بحرانهایی که به وجود میآمد، وفق میدادند و در تلاطم مشکلات و بمباران و زیر شدیدترین پاتکهای دشمن جلو میرفتند.
همرزم شهید در پایان خاطره ویژهای از ایشان بیان کرد: این خاطره نشانهای از مقید بودن مهدی به مسائل جنگ است. چون من همیشه پیش مهدی بودم دریکی از عملیات توسط بیسیم از من خواستند به مهدی اطلاع بدهم که خداوند به ایشان نوزادی عطا کرده است، من باظرافت خاصی این خبر را منتقل کردم اما این شهید گرانقدر ناراحت شد! و گفت در شرایط حساس جنگ وقت این حرفها نیست.
یعنی شرایط زندگی را فدا کرده، مشکلات زندگی را کنار گذاشته و بهجز جنگ به هیچچیزی فکر نمیکرد. این خاطره درجه بالایی از ایثار را به نمایش میگذارد.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۷۹۸۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین فرمانده گردان در تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) که بود؟
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، سردار سید علیرضا ربیعی به یاد دارد که وقتی هنوز تیپ ۲۷ تشکیل نشده بود و حاج احمد متوسلیان و یارانش در کردستان حضور داشتند، یک روز جمعی از پیشمرگان مسلمان کرد را میبیند که از توان جسمی یک رزمنده به وجد آمده بودند. خودش را به جمع پیشمرگان میرساند و میشنود که آنها از رزمندهای به نام «حسین قجه ای» تعریف میکنند.
ربیعی میگوید: یک جمعی از نیرونهای پیشمرگ مسلمان کرد را از روانسر فرستاده بودیم تا کمک حال نیروهای خودی در ارتفاعات دزلی باشند. آنجا درگیری رخ داده و تعدادی از بچههای ما شهید و مجروح شده بودند. پیشمرگها که رفتند و برگشتند، همگی از موضوعی تعجب کرده بودند. علت این حالت شان را پرسیدم، یکی از آنها گفت: «در دزلی دو نفر از رزمندهها شهید شده بودند. آنجا ارتفاعاتی دارد که نه کسی میتواند بالا برود و نه کسی میتواند پایین بیاید. یک همچین وضعیت صعب العبوری دارد. اما همان جا دیدیم یک رزمنده ریز نقش به نام "حسین قجه ای" پیکر دو شهید را یکی روی این دوش و دیگری را روی دوش دیگرش انداخته و دارد از دزلی پایین میآورد. تعجب کردیم ما که زاده و بزرگ شده محیط کوهستان هستیم، چنین توانی نداریم. آن وقت این جوان چطور میتواند چنین قوتی داشته باشد؟»
*پهلوان ریز نقش
حسین قجهای متولد سال ۳۷ در زرین شهر اصفهان و ساحل زاینده رود بود. از نوجوانی به رشته کشتی پرداخته و مقامهایی هم کسب کرده بود. (قهرمانی کشتی جوانان کشور یکی از همین عناوین بود) ریزاندام، اما بسیار قوی بنیه بود و سالها حضور در گود کشتی، تن و جسمش را به غایت ورزیده کرده بود. او پهلوانی بود که از گود کشتی به اوج پرکشید و روی جاده اهواز- خرمشهر، آسمانی شد.
شهید همدانی در خصوص شهید قجهای میگوید: «وقتی برای اولین بار او را دیدم، از گوشهای شکسته و تن ورزیده اش متوجه شدم که کشتی گیر است... بچههای گردانش او را خیلی دوست داشتند. مدام مثل یک دسته پروانه، دور حسین قجهای میچرخیدند و میگفتند برادر قجهای تو را به خدا مواظب خودت باش، چرا اینقدر جلو میآیی؟ برادر قجهای، لازم نیست شما آر پی جی دست بگیری، پس ما چه کارهایم؟ برادر قجهای، دیدی چطور بعثیها را عقب زدیم؟ اگر باز جلو بیایند، به یاری خدا، بیچارهشان میکنیم».
همین دل قرص و نترس حسین قجهای بود که سرش را روی جاده اهواز- خرمشهر به باد داد! او و گردانش در مرحله اول عملیات الی بیت المقدس روی این جاده غوغا کرده بودند. حسین روز شهادتش آن قدر آر. پی. چی زده بود که از گوشهای شکسته اش خون میآمد. در لحظات آخر وقتی که میخواست رخ به رخ یک تانک، آر. پی. چی شلیک کند، همزمان تانک نیز به سمت او شلیک کرده بود. گلوله تانک درست کنار حسین منفجر شده و تنش را کاملا سوزانده بود. به قول یکی از همرزمانش که با پیکر او رو به رو شده بود، جای سالمی در تن حسین باقی نمانده بود.
*تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص)
زمانی که حاج احمد متوسلیان و حاج محمد ابراهیم همت از کردستان به دوکوهه آمدند تا تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) را به همراه سرداران شهیدی، چون محمود شهبازی و حسین همدانی تشکیل بدهند، برای اولین گردانی که قرار بود در این تیپ شکل بگیرد، حاج احمد متوسلیان سراغ حسین قجهای رفت و او را به عنوان فرمانده اولین گردان انتخاب کرد. نام حسین قجهای در تیپ محمدرسول الله (ص) با گردان سلمان عجین شده بود. او با همین گردان وارد عملیات فتح المبین شد و دو گروهانش را فرستاد تا در اولین شب عملیات، توپخانه دشمن را روی تپههای علی گره زد به صورت سالم تصرف کنند. روی آن تپه ها، دو گروه از توپخانههای دشمن قرار داشتند که یک گروه را نیروهای حسین قجهای و گروه دوم را نیروهای گردان حبیب به فرماندهی شهید محسن وزوایی تصرف کردند.
*پهلوانی از کشتی تا رزم
در مورد پهلوانیهای فرمانده گردان سلمان روایتهای بسیاری شده است. یکی از دوستان شهید از دورانی که هنوز حسین مشغول ورزش کشتی بود، تعریف میکند: روز مسابقه، حسین یکی دو تا کشتی گرفت و هنگام استراحت گفت: یک مأموریت فوری دارم. رفت و هنوز مسابقه بعدی شروع نشده برگشت. کنجکاو شدم که در حین مسابقه چه کار مهمی پیش آمده، طاقت نیاوردم و جریان را پرسیدم. گفت: یک خواهر دارم که مشکل جسمی دارد. باید دو، سه ساعت یکبار سری به او بزنم. گفتم: مگر پدر و مادرت نیستند؟ گفت چرا، اما خواهرم بیشتر به من وابسته است و من کارهای او را انجام میدهم».
انتهای پیام/